روز عشق
سلام نی نی نازم بعد از چن وقت نبودن دوباره اومدم چن روز پیش روز ولنتاین بود و بابا جون جون کلی منو سورپرایز کرد اولش قرار بود با رضا جون و فرزانه جون بریم بیرون ( فودکورت ویلاژ) ولی بعدش فهمیدیم که مامان مهناز لطف کرده و برامون شام درس کرده و ندا و حسین (پسر خاله و دختر خاله باباجون) رو دعوت کرده ما هم نقشه هامون نقشه بر آب شده خلاصه بابا مهرانی جون اومد دنبالم و اومدیم خونه مامان جون مهناز. بعد از این که باباجون و مامانی کادوهای جالبشون رو بهم دادن نوبت بابا مهرانی جون و رضا جون شد و کلی منو فرزانه سورپرایز شدیم خلاصه بابا جون جون علاوه بر هدیه های قشنگش یه تخم مرغ رنگی خوشگل خودش واسم درس کرده بود که خیلی جالب بود و از ه...
نویسنده :
مامانی و بابایی جونا :)
17:58